سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمى در جهان نشانه است و تیرهاى مرگ بدو روانه ، و غنیمتى است در میان و مصیبتها بر او پیشدستى کنان . و با هر نوشیدنى ، ناى گرفتنى است و با هر لقمه‏اى طعام در گلو ماندنى ، و بنده به نعمتى نرسد تا از نعمتى بریده نشود ، و به پیشباز روزى از زندگى خود نرود تا روزى از آنچه او راست سپرى نشود . پس ما یاران مرگیم و جانهامان نشانه مردن ، پس چسان امیدوار باشیم جاودانه به سر بردن ؟ و این شب و روز بنایى را بالا نبردند جز که در ویران کردن آن بتاختند و در پراکندند آنچه فراهم ساختند . [نهج البلاغه]

جوابی به وبلاگ آقای رسولی (امید سراب)

ارسال‌کننده : شربیانی در : 90/12/2 6:19 عصر

جوابی به وبلاگ آقای رسولی
بنده شربیانی هستم، از همان دوران راهنمایی با هدایت برخی از معلمان دلسوزم سیاست و سرنوشت کشور و دیارم برایم مهم شد، معلمانی مثلی آقایان دادخواه، عزیز صالحی و... خیلی های دیگر که متاسفانه روزگار و فاصله زیاد زمانی اسم شریف انها را  به پستوی ذهنم منتقل نموده است، معلمانی که خیلی دوستشان دارم و مشتاق برگشتن به کلاس شیرین درس آنها هستم، یادم هست که آقای صالحی که در دبیرستان هم برایمان درس شیرین تاریخ میگفت، و قبل از آن هم معلم ما شده بود همواره به ما تاکید می کرد که اخبار را حتماً گوش کنیم، تحلیلهای سیاسی را حتماً ببینیم و...
و شاید این آغازی بود برای این حالتی که بنده در آن هستم، از اینجا می گویم آقای عزیز صالحی و آقای دادگاه شما هرجا که هستید خدمتتان سلام میکنم سلامی شاگرد گونه و دانش آموز گونه و دستتان را می بوسم...

بنده از همان موقع جزو افرادی شدم که سرنوشت جامعه برایم مهم شد مشکلات جامعه آزارم می داد، فقر و بیکاری مردم مرا به فکر فرو می برد و از اینکه من نمیتوانستمکاری بکنم افسرده و غمگین بودم، تا اینکه روزگار گذشت و بنده با همان رهنمودهای معلمانه و پیامبرگونه و دلسوزانه بزرگ و بزرگتر شدم و حال احساس می کنم که می توان برای سرزمین مادری کاری کرد و باید کاری کرد! آری حال میبینم که یکی از بزرگترین مشکلات این است که افراد شایسته و لایق بر سرکار نمی آیند و افرادی عهده دار مسئولیت می شوند که هدفی جز کسب شهرت و قدرت و مقام و ثروت، ندارند و همین نکته شاید تنها بدبختی مردم به ویژه مردم  مسلمان جهان علی الخصوص ایران در طول تاریخ است!

هان! برادر برخیز که امروز روز اقدام است، سرزمین مادری چشم انتظار تصمیمهای ماست! بگذار این منظورم را با زبان شیرین مادری بیان کنم زبانی که متاسفانه مهجور واقع شده است و برایمان عقده شده که چرا در مدارس منطقه ما ادبیات زیبای ترکی تدریس نمی شود چرا جوانان ما قادر نیستند بیتی از اشعار زیبای شهریار و هر شاعر این مرز و بوم را بخوانند و خیلی راحت میگویند من بلد نیستم ترکی بخوانم واقعاً جای بسی تاسف است و البته شرح این قصه پرغصه را بگذار تا وقت دگر!

اما منظورم به زبان ترکی:
منیم عزیز قارداشلار و باجیلاریم! آنا یودیمیزین باخیشی سنون و منیم تصمیم و انتخابیمیزه تیکیلیپدیر و یوردیمیزین سرنوشتی مردمین رأیلرینه باغلانیب! گلون آنا یوردیمزا بیر یاخشی تصمیم دوداغ!  بیر مرد انسان انتخاب ایلیک، بیر انسان کی بیزیم دیاریمیزه شایسته و لایق اولسون! انشالله!

اما جواب قابل عرض به اقای دکتر رسولی!
ابتدا بگویم که بنده خدمت ایشون ارادت دارم و ایشون رو  یکی از  افتخارهای شربیان می دانم! دوره قبل انتخابات مجلس هم هرکاری که از دستم برمیآمد و شرایط اجازه می داد دریغ نکردم و در عرصه محیط مجازی فعالیت کردم! نکته ای در وبلاگ ایشان (امید سراب) به این شرح درج شده است که ناظر به یکی از پستهای بنده می باشد که لازم است نکاتی متذکر شوم در وبلاگ ایشان آمده است:

در پاسخ به مطلب وبلاگ (شربیان، دیار علامه فاضل شربیانی)
تاریخ : دوشنبه بیست و ششم دی 1390
پیرو درج مطلبی در وبلاگ شربیان، دیار علامه فاضل شربیانی مورخ22/10/90 به اطلاع عموم اهالی شهرستان سراب می رساند که آقای دکتر رسولی از رد صلاحیت های صورت گرفته به هیچ وجه خوشحال نبوده و بارها ابراز امیدواری کرده اند که هر چه زودتر مشکل پیش آمده برای رقبای انتخاباتیشان حل شود تا شاهد یک انتخابات فراگیر و کاملاً سالم در شهرستان باشیم. هر چند معتقد است که دست اندر کاران عرصه انتخابات، به خصوص ناظران و کارشناسان محترم شورای نگهبان در بررسی و احراز حقوق افراد حق و عدالت را به خوبی رعایت خواهند نمود.

آقای رسولی عزیز یا مدیر محترم وبلاگ امید سراب:
1. مطلب پست وبلاگ بنده به هیچ وجه شما را مورد خطاب قرار نداده بود تا شما احساس مسئولیت برای پاسخ و عکس العمل بدان کرده و جوابی به آن تدارک ببینید.
2. ما نیز به هیچ وجه از رد صلاحیتها در شهرمان خوشحال نشدیم بلکه ناراحت شدیم اما از چه ناراحت؟ ناراحت از اینکه چرا نمایندگان چند دوره سراب پشت سرهم صلاحیتشان رد می شود! مگر نمایندگان مردم چکار کرده اند ضرب المثل معروف گوید: گر نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها! آیا اخباری که مردم دهان به دهان میگویند که فلانی در دبی کارخانه دارد و دیگر در جای دیگر! آیا این اخبار صحت دارد و موجب رد صلاحیتها شده است! آیا تاکنون نماینده ای از طرف مردم در مجلس حضور داشته است که به جای خدمت خیانت می کرده است! بالاخره چه شده که چند نامزد که سابقه نمایندگی مردم را یدک می کشند نمیتوانند از فیلتر شواری نگهبان یا هیئتهای اجرایی عبور کنند! آری ما ناراحتیم از اینکه چنین نمایندگانی داشتیم و به دنبال آنیم که این شرایط تکرار نشود...  نکات ادامه دارد(بعد از نماز در اسرع وقت تکمیل میشود)...

3. ما مصلحت اندیشی نمی کنیم، اهل معامله هم نیستیم، و برای قرار گرفتن در لیستهای مختلف دنبال به دست آوردن دل این گروه و آن گروه، و این شخص و آن شخص نیستیم، ما حرف حق را می زنیم و باید بزنیم چه کسی خوشش بیاید، و چه بدش بیاید، اگر قرار بود دنبال خوشایند این و آن باشیم دیگر دین و اسلام معنی نداشت، پس بیاییم هرچه آمریکا و اسرائیل و انگلیس می گویند و می خواهند را قبول کنیم و خلاص! و خیال خودمان را راحت بکنیم! ما وظیفمون اینه که بیائیم توی میدان و حرفمان را بزنیم! اگر مردم پسندیدند خدمت می کنیم! و جهد و کوشش میکنیم و به مردم توضیح میدهیم که این است راه مستقیم! اگر نپذیرفتند راحتیم که بار سنگینی از دوشمان برداشته شد! 
 4. ما ابایی از این نداریم که خطاهای نمایندگان قبلی رو گوشزد کنیم و به سمع مردم برسانیم که برخی چه غلطهایی کردند! و به نام نماینده مردم چه کارها که نکردند! ما ابایی نداریم بگوییم که آقای نصیرپور از نظام زاویه گرفته است! بهترین دلیلش هم دیدار چند روز پیش ایشان با آقای محمد خاتمی عنصر مسلم فتنه است! آری نصیرپور عضو جبهه فتنه است که هنوز عاشق خاتمی است! نصیرپوری که از میرحسین حمایت کرده و خود را نزدیک به کروبی معرفی می کند! یک روز در یک حرکت غیرحرفه ای و غیراخلاقی به گوش سرپرست دانشگاه تبریز می زند و روزی جزو طراحان سوال از رئیس جمهور می شود. یا روزی در تلویزیون ظاهر می شود و (سال 88) در دفاع از حزب سبز صحبت می کند!
 5. مطلبی که در وبلاگ امید سراب آمده است به این معناست که وبلاگ شربیان دیار علامه از رد صلاحیت نصیرپور خوشحال است و این توهینی به نصیر پور، درحالی که در آن پست بنده تنها خبر رد صلاحیت را درج کردم و این در حالی است که خیلی از سایتها هم این خبر را نوشتند و خیلی از وبلاگهای فعال در شهرستان سراب همین کار را کردند! سوال ما این است که آقای رسولی چرا شما به پیرو درج همین خبر در وبلاگهای دیگر یا سایتها واکنش نشان ندادید و تنها به این وبلاگ؟ آیا خواستید چنین القا کنید که تنها شما حق دارید صدای شربیان باشید! آیا شما نماینده شربیان هستید! که اگر جایی به اسم شربیان چیزی بیان شد! و شما نظر دیگری داشتید فوراً آنرا تکذیب کنید!؟
 6. این انتخابات هم مثل همه انتخابات دیگر به پایان خواهد رسید و بالاخره یک نفر مورد اعتماد مردم قرار خواهد گرفت و آن شخص نماینده همه مردم خواهد بود! و تنها در این میان ما میمانیم و اعمالمان و انگیزه ها و نیاتمان! که روز قیامت باید پاسخگوی آنها باشیم! مردمی که به برخی نامزدها تهمت زدند و نامزدهایی که به تخریب رقیب پرداختند! یا احیاناً برای جلب نظر مردم دروغ گفتند یا برخلاف باطنشان، ظاهری مورد پسند مردم آراستند! و همه و همه مسئول این اعمالمان خواهیم بود! روزی که هیچ کس بار دیگری را به دوش نخواهد کشید (ولاتزر وازرة وزر اخری)! آری همه اینها بلکه کل زندگی ما در این جهان امتحان الهی است و باید برای فردای قیامت پاسخی درخور آماده کنیم تا توجیهگر اعمالمان باشد! روزی که کافران آنرا دور می دانند و ما نزدیک می بینیم! لذا شایسته است که نامزدها جز خدمت و نوکری مردم انگیزه دیگری نداشته باشند! و حامیان نامزدها هم برای دلسوزی به مردم از نامزدشان حمایت کنند البته اگر لایق و شایسته حمایت هستند!
7. بنده در این دوره از انتخابات تشخیصم اینه که آقای علیانسب بهترین گزینه است که ملاکهای بالا را داراست! و طبق وظیفه شرعی و عقلی که احساسش میکنم این گزینه را به مردم معرفی میکنم! اگر رای بیاورد خوشحال میشوم که نیرویی ارزشی تکیه بر جایگاه مهم نمایندگی مردم خواهد زد، و اگر رای نیاورد ناراحت نمیشوم چرا که ما وظیفه خود را انجام دادیم! 
 و لله عاقبة الامور

 




کلمات کلیدی :