سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن را که نزدیک واگذارد ، یارى دور را به دست آرد . [نهج البلاغه]

وصیت نامه طلبه بسیجی شهید سید ناصر الدین فیضی آذر شربیانی

ارسال‌کننده : شربیانی در : 98/9/27 9:6 صبح

وَ لا تَحسَبَنَّ اَلّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمْواتَا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبّهِم یُرزَقون


اشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد أن محمد عبده و رسوله و أن امیر المؤمنین علی بن ابی طالب و الحسن بن علی و الحسین بن علی و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و الحجة القائم المنتظر المهدی (عج) ائمة وقادة هم اتوّلی و من اعدائهم اتبرّءُ

بار معبودا شکر بی پایان به درگاه عظمت ات که ما را در زمانی قرار دادی که توانسته ایم ندای مظلومانه حسین بن علی را لبیک گوئیم و ندای هل من ناصرٍ ینصرنی که به هر زمان مربوط می شود و تنها در روز عاشورای حسینی محبوس نمی شود لبیک گفته و این لبیک را در میدانهای مقاتله عملاً تحقق بخشیدیم.

بار خدایا تو را ثنای بی پایان می کنیم که ما را به راه راست هدایت فرمودی و با اینکه گناهکار بودم در تمییز دادن راه راست از راههای انحرافی هدایتم فرمودی. بار خدایا چه خو ش است دیدار عاشق با معشوق خود  در سنگرهای خویش، چه خو ش است نیمه شبان در زیر آتش خصم با تو راز و نیاز کردن، خدایا چه خو ش است جوار تو.

خدایا توفیقم ده که این روح از قفس بدنم به سوی تو پرواز کند و از زندان آزاد بشود.

شهید ناصر فیضی آذر شربیانی

خدایا مرا به راه راست هدایت فرمودی ولی توفیقم فرما که در این راه ثابت قدم باشم، چون ثابت قدم شدن در راه مستقیم کاری است بس دشوار، چرا که طی صراط مستقیم بدون تحمل رنجها و مشقّتها میسر نمی باشد. کسانی که در هر مشکل صدای اعتراض سر می دهند باید بدانند که هنوز راه راست را پیدا نکرده اند، کسانی که در کشور اسلامی زندگی می کنند و خودشان را مسلمان و پیرو امت رسول اکرم (ص) می پندارند باید متحمل کمبودی و مشکلات انقلاب عزیزمان بشوند چون الگوی ما پیامبر اسلام بود که امت او با آن وضع دلخراشی که آگاهید برخورد می کردند و کسی که برادر و شوهر و پدر خود را از دست داده بود از شنیدن اینکه پیامبر زنده است خوشحال شده و غم شهدای خود را تسکین می دهند. کسانی که  به جنگ و در حقیقت دفاع ما در مقابل متجاوزین اعتراض می کنند بقول امام امت باید به علی (ع) اعتراض کنند که چرا اینقدر به جنگ با نهروانیان و دیگر کفار اصرار می کرد.

 برادران من امتحان عظیمی به پیش آمده، اعمالتان را خالص کرده و با تفکر و تعقل صحیح از این امتحان قبول بشوید. از شما تقاضا دارم که در اجتماعات و مجالسی که برای تداوم انقلاب صورت می گیرد شرکت فعال داشته باشید و از هر گونه تفرقه که بر ضد انقلاب می باشد بپرهیزید. از مسائل جهان مخصوصاً مسائل مربوط به مسلمین تمام عالم آگاه باشید و عکس العمل لازم را در مقابل تجاوز استکبار جهانی علیه مسلمین نشان دهید و از تاریخ عبرت گرفته و دیگر نگذارید متجاوزین در مقابل  اسلام بایستند. و با چنگ زدن به ریسمان الهی که الن در دست امام امت است  پراکنده نشوید و علاوه بر انجام دادن واجبات، مستحبات را نیز در حد امکان انجام دهید. چرا که انسان فقط در عمل به مستحبات است که به خدا تقرب پیدا می کند  و علاوه از گناه از مکروهات نیز در حد امکان بپرهیزید چون تأکید به مکروهات  اثر بدی در روحیه می گذارد. در آخر از شما  می خواهم که از خون شهدا و اشک چشم یتیمان و شهید داده ها خجالت  بکشید و از انقلاب اسلامی دفاع کنید، مخصوصاً مسئولینی که احیاناً  کار شکنی  می کنند و مردم را از انقلاب ناراضی می کنند هشیار باشند و در مقابل خون از جان گذشتگان انقلاب احساس مسئولیت نموده و به اشک یتیمان  و به قلب سوزان پدر و مادر شهدا نگاه کرده و برگردند و الّا این مردم با این چیزها از انقلاب دلسرد نمی شوند و شما را به سزای عملتان می رسانند.

و اما چند کلمه ای صحبت دارم با خانواده خودم:

مادر جان، درست است که در پرورش من زحمتهای زیادی متحمل شدید. درست است که  با شهید شدن من ممکن است ناراحت شوید ولی باید افتخار کنی که پسر تو راه راست را رفته است و در راه اسلام و قرآن بخون خود غلطیده است.مادر من از شما  تقاضا دارم که مرا حلال کنی و از تقصیراتم درگذری همچنین کسانی که از من اذیتی و آزاری اعم از اهل خانواده و غیره دیده اند به بزرگواری خودشان ببخشند (مَن لا یَرحَمْ لا یُرحَمْ).

عزیزان من در سوگ من اشک را بر سرورم بریزید به حسینی که راهنمای من است و من از او یاد گرفته ام.از اهل خانواده تقاضا دارم که با شهادت من علاوه بر این که  از انقلاب خدای نخواسته دلسرد نشوند بلکه باید مراقب ]محافظ[ و نگهبان انقلاب باشند و بدانند که حفظ انقلاب بدوش خانواده شهداء می باشد.

   از شما خانواده گرامی می خواهم که به جان امام امت و پیروزی نهایی اسلام دعا کرده و همیشه گوش بفرمان پیر جماران ، خلف صالح حسین بن علی (ع) خمینی کبیر باشید.

در آخر از شما تقاضایی عاجزانه دارم و آن اینکه: من طلبه بودم و می خواستم که چراغ روحانیت را در خانواده خودمان نگذارم خاموش بشود ولی چون این امر مهم  را نتوانستم به پایان برسانم از شما تقاضا دارم که در صورت امکان برادر کوچکم (سید علی اصغر) را در صورت امکان به این امر بکار گمارید و وسایل شخصی این جانب را به طلاب متعهد و مورد اطمینان بدهید و در صورت ممکن نبودن کتابهایم را به کتابخانه فیضیه قم و بقیه وسایل را در راه انقلاب به مصرف برسانید. ضمناً 100  تومان هم به مسجد مبارک جمکران قم ارسال دارید. ضمناً مادر من سعی کن که در صورت وجود قبر من هر شب جمعه به سر قبر من بیائید و مرا یاد کنید. در ضمن مرا در کنار شهدای شربیان بخاک بسپارید.   خداحافظ. دیدار در کربلای حسینی یا روز  قیامت.


7/6/1365






کلمات کلیدی :